کد مطلب:276290 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

حق وجود و هستی
خداوند به بركت وجود آن حضرت علیه السلام تو و هر موجودی را آفرید و اگر او نبود هیچ كس نبود، بلكه اگر او نبود نه زمین وجود می یافت و نه فلك، بر این معنی روایاتی دلالت دارد از جمله:

1 - از توقیعات شریفه آن حضرت در كتاب الاحتجاج آمده است كه فرمود: «وَنَحْنُ صَنائِعِ رَبِّنا وَالخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُنا...» [1] .

البته معنی این سخن بر دو وجه وارد است: یكی همان است كه در توقیع دیگری در همان كتاب آمده: جماعتی از شیعیان اختلاف كردند در این كه آیا خداوند، آفرینش و روزی دادن مخلوق را به ائمه علیهم السلام واگذار كرده؟ پس عدّه ای گفتند: این محال است، زیرا كه اجسام را كسی جز خدای نمی تواند خلق كند. ولی عدّه ای دیگر گفتند: خداوند قدرت خلق را به ائمه علیهم السلام واگذار نموده است و آنان آفریده و روزی بخشیده اند و در این مسأله اختلاف شدیدی بین آن ها درگرفت، تا این كه شخصی پیشنهاد كرد كه چرا به سراغ ابوجعفر



[ صفحه 90]



محمد بن عثمان نمی روید كه از او سؤال كنید تا حقّ را برای شما آشكار سازد؟ چون كه راه به سوی امام زمان علیه السلام اوست، همه به این معنی راضی شدند و نامه ای به ابوجعفر نوشتند. در آن نامه مسأله را توضیح دادند، پس از طرف امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - توقیع آمد كه: خداوند تعالی خود اجسام را آفریده و روزی ها را تقسیم كرد، زیرا كه نه جسم است و نه در جسمی حلول كرده، هیچ چیز مثل او نیست و او است شنوای بینا، و امّا امامان؛ از خداوند تعالی درخواست می كنند و او می آفریند و او روزی می دهد به خاطر اجابت درخواست آن ها و تعظیم حقّ ایشان. [2] .

حاصل این وجه این كه: امام زمان و پدران بزرگوارش علیهم السلام واسطه هستند در رساندن فیض های الهی به سایر مخلوقات و به همین معنی در دعای ندبه اشاره شده كه: «أَیْنَ السَّبَبُ المُتَّصِلُ بَیْنَ الأَرْضِ وَالسَّماءِ»؛ كجاست آن وسیله ای كه فیوضات آسمان را به ا هل زمین می رساند. البته نسبت دادن فعل به سبب و واسطه در لغت و عرف بسیار است.

وجه دوم این كه: مقصود از آفرینش تمام آنچه خداوند متعال آفریده،آن حضرت و پدران طاهرینش می باشند، یعنی این ها علّت غایی آفرینش هستند و آنچه هست به خاطر این ها آفریده شده است.

مؤیّد این وجه روایتی است كه از امیر المؤمنین علی علیه السلام آمده: «نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا وَالخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا» [3] و احادیث فراوانی بر این معنی دلالت دارد، از جمله:

روایت مستندی است كه شیخ صدوق در كتاب كمال الدین از حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام، از پدرش موسی بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن الحسین، از پدرش حسین بن علی، از پدرش علی بن ابی طالب (علیهم السلام) آورده است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند مخلوقی از من بهتر نیافریده و آفریده ای نیست كه



[ صفحه 91]



نزد او گرامی تر از من باشد.

علی علیه السلام فرماید: عرض كردم: یا رسول اللَّه! تو بهتری یا جبرئیل؟ فرمود: یا علی! خداوند تبارك و تعالی پیغمبران مرسل را بر فرشتگان مقرّب خویش برتری داده و مرا بر همه پیغمبران و مرسلین برتری بخشیده. و ای علی! بعد از من برتری از آنِ تو و امامان بعد از توست، زیرا كه فرشتگان خدمتگزار ما و دوستان ما هستند. ای علی! آنان كه عرش خدا را حمل نموده و یا اطراف آنند، تسبیح به حمد پروردگارشان گویند و برای آنان كه به ولایت ما گرویدند، طلب آمرزش كنند. ای علی! اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوا و بهشت و دوزخ و آسمان و زمین را نمی آفرید، چگونه ما از فرشتگان برتر نباشیم و حال آن كه در توحید و خداشناسی پیشی گرفتیم، و در معرفت و تسبیح و تقدیس و تهلیل پروردگارشان عزّوجلّ بر آن ها سبقت جستیم، زیرا كه نخستین چیزی كه خداوند آفرید ارواح ما بود، خداوند ما را به توحید و تمجید خود گویا ساخت، سپس فرشتگان را آفرید و چون ارواح ما را یك نور مشاهده كردند امور ما را عظیم شمردند، پس ما تسبیح گفتیم تا فرشتگان بدانند كه ما هم مخلوق هستیم و آفریدگار از صفات ما منزّه است، از تسبیح ما ملائكه نیز تسبیح گفتند و خدا را از صفات ما منزّه دانستند، و چون عظمت مقام ما را مشاهده كردند، ما تهلیل گفتیم تا ملائكه بدانند كه الهی به جز اللَّه نیست، پس هنگامی كه بزرگی محلّ [و مقام] ما را دیدند، خداوند را تكبیر گفتیم تا بدانند كه خدا بزرگ تر از آن است كه درك شود و موقعیت او عظیم است، و ما خدایانی نیستیم كه واجب باشد در عرض خدا، یا در مرتبه پایین تری عبادت شویم. پس هنگامی كه قدرت و قوّه ما را دیدند، گفتیم: «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ»؛ یعنی هیچ توان و نیرویی جز به خداوند بلندمرتبه بزرگ نیست - تا بدانند كه هیچ نیرو و قدرتی نیست جز از ناحیه خداوند، و چون نعمتی را كه خداوند به ما داده و طاعت ما را واجب فرموده، مشاهده كردند، «الحمد للَّه» گفتیم تا بدانند كه حقوق خداوند متعال بر ما از جهت نعمت هایی كه به ما ارزانی داشته است چه می باشد - پس فرشتگان نیز «الحمد للَّه» گفتند. بنابراین فرشتگان به وسیله ما به معرفت و تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند متعال راهنمایی شدند. سپس وقتی خداوند متعال آدم را آفرید، ما را در پشت او سپرد و به فرشتگان دستور فرمود تا به خاطر تعظیم و احترام ما



[ صفحه 92]



كه در پشت آدم بودیم برای او سجده كنند، در واقع سجده آن ها بندگی خداوند و احترام و اطاعت آدم بود كه ما در پشتش بودیم، و چگونه از ملائكه افضل نباشیم و حال آن كه همه آن ها برای آدم سجده كردند، و هنگامی كه مرا به آسمان ها بردند، جبرئیل فصول اذان را دو به دو ادا كرد و دو به دو اقامه گفت. سپس گفت: ای محمد! جلو بایست [برای نماز] . گفتم: ای جبرئیل بر تو پیشی بگیرم؟ گفت: آری زیرا كه خدای تبارك و تعالی پیغمبرانش را بر همه فرشتگان برتری داده و تو را به خصوص برتری بخشیده است. من جلو ایستادم و برای آنان اقامه نماز كردم و به این كار فخر فروشی ندارم، و چون به حجاب های نور رسیدیم، جبرئیل به من گفت: پیش برو. امّا خودش همانجا ماند. گفتم: ای جبرئیل! در چنین جایی از من جدا می شوی؟ گفت: خداوند به من دستور داده كه از این جا فراتر نروم كه اگر از آن بگذرم پرهایم بسوزد؛ زیرا كه از حدود پروردگارم تجاوز كرده ام.

پس خداوند مرا به طور ناگفتنی در نور فرو برد و تا انجا كه خدا خواسته بود در ملكوتش منتهی شدم. آن گاه ندا رسید: یا محمد! گفتم: لَبَّیْكَ رَبِّی وَسَعْدَیْكَ تَبارَكْتَ وَتَعالَیْتَ. باز ندا شدم: یا محمد! تو بنده من هستی و من پروردگار توام، مرا عبادت كن و بر من توكل نمای؛ زیرا كه تو نور من در بندگانم و رسول من در مخلوقاتم و حجّت من در آفریدگانم می باشی، بهشتم را برای كسی كه از تو پیروی كند آفریدم و دوزخم را برای آن كس كه نافرمانیت نماید قرار دادم؛ و كرامت خود را برای اوصیای تو واجب نمودم و ثوابم را برای پیروان تو لازم ساختم.

گفتم: پروردگاراً اوصیای من كیانند؟ پس ندا شدم كه: ای محمد! اوصیای تو همان ها هستند كه بر ساق عرش نامشان نوشته شده است. اوّل آنان علی بن ابی طالب و آخرین ایشان مهدی امّت من است.

گفتم: پروردگارا آنان اوصیای پس از منند؟ ندا رسید: ای محمد! آنان بعد از تو اولیا و احبّا و اصفیا و حجج من هستند و اوصیا و خلفای تو و بهترین خلق بعد از تو می باشند. قسم به عزّت و جلالم كه دینم را به وسیله ایشان ظاهر می كنم و كلمه ام را به وجود آنان بلند می نمایم و زمین را به آخرین ایشان از دشمنانم پاك می كنم و مشارق و مغارب زمین را ملك او و بادها را در تصرّف و تسخیر او قرار می دهم، و گردن های سخت را برای او



[ صفحه 93]



رام می گردانم و او را بر وسائل پیروزی مسلّط می گردانم و با لشكریانم كمكش می كنم و با فرشتگانم مددش می رسانم تا دعوت مرا بلند و خلق مرا بر توحید من جمع سازد. سپس ملك او را استمرار دهم و حكومتش را به دست توانای خود دست به دست تا روز قیامت ادامه دهم.

«وَالحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ العالَمِینَ وَالصَّلاةُ عَلی نَبِیِّنا وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً» [4] .


[1] الاحتجاج: 278:2.

[2] الاحتجاج: 284:2.

[3] در نهج البلاغه، نامه 28 چنين آمده: «فَإِنَّا صَنائِعُ رَبِّنا وَالنَّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا» يعني: پس همانا ما ساخته شده پروردگارمان هستيم و مردم براي ما ساخته شده اند. (مترجم).

[4] كمال الدين: 254:1.